انسان باکرامت مسئولیت پذیر است
انسان باکرامت مسئولیت پذیر است انسان شخصیتی مستقل و آزاد و دارای رسالت و آرمان است و در مقابل این امتیازات مسئولیت دارد، خداوند کریم در سوره احزاب آیه ۷۲ می فرماید: «إنا عَرَضنَا الأمانَهَ عَلَى السَموات وَ الأرض وَ الجبال فَأبَينَ أن يَحملنَها وَ أشقَفنَ منهَا وَ حَمَلَها الإنسانُ إنه كانَ ظَلومٌ جَهولاً». یعنی ما بار امانت (تعهد)، تکلیف، مسئولیت و ولایت الهیه را به آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراسیدند، اما انسان آن را پذیرفت، او بسیار ظالم و جاهل بود، قدر این مقام عظیم را نشناخت و بر خود ستم کرد. از نظر قرآن، انسان موجودی است بااستعداد فوق العاده که می تواند با استفاده از مقام منیع خليفة الهی و ولایت الهیه به کسب معرفت، تهذیب نفس و کسب کمالات پرداخته و به اوج افتخارات نائل شود، او در این مسیر فکری، علمی و عملی دارای اختیارات و آزادی اراده بوده و از عقل برخوردار است. در تفسیر نمونه در تفسیر این آیه علاوه بر این که به موارد فوق اشاره می شود، امانت الهی را همان قصد و قبول مسئولیت (مسئولیت پذیری) توسط انسان می داند، برای این که انسان آن چنان آفريده شده است که می تواند برای ایفای رسالت و آرمان خود مسئولیت پذیر باشد. اما نکته شایان ذکر که در انتهای این آیه آمده است این است که انسان به مقتضای «کرمنا»، «فضلنا»، «خليفة الهي» و به طور کلی این صدرنشینی عمل نمی کند و در راه تنبلی و سستی، ناآگاهی و جهالت، فراموشکاری و بی تفاوتی، این ارزش های والا و فطری را رها کرده و اسير هوی و هوس های زودگذر می شود، بنابراین خود اوست که بر خودش ظلم می کند (ظَلوما) و خود اوست که به تاریکی جهل فرو می رود (جَهولا). رویکرد اساسی ما در مسئولیت پذیری انسان، در رابطه با اهداف مقدس سازمان و نظام الهیِ یک حکومت است، در غیر این صورت مسئولیت پذیری انسان برای رسیدن به هر هدف، به ویژه اهداف نامقدس توجیه نداشته و با کرامت انسان ضدیت دارد و از نوع لئامت است.
پس انسان باکرامت با اهداف مقدس سازمان و نظام الهی مسئولیت می پذیرد، خود را می یابد و کرامت را به معنی واقعی احساس می کند و در این رویکرد در رابطه با هدف سازمان، او تنها مسئول ارتقاء کرامت خود نیست، بلکه برای ارتقاء و اعتلای سازمان و افراد درون آن مسئوولیت خطیری دارد.
انسان با کرامت برحسب درجات کرامت و به طور نسبی در مقابل خود، خانواده، همسایگان، سازمان و کشور مسئولیت دارد و این یک حقوق اجتماعی است که احتیاج به قانون دارد، به طوری که با افزایش سطح کرامت (از سطح میانگین تا حد مطلوب) توانایی ها و قدرت یک سازمان با یک کشور بایستی مرتبا افزایش یابد.
در یک نظام الهی که به صورت قانونی سازماندهی شده است، تفویض اختیار به انسان منوط به درجه کرامت و مسئولیت پذیری او است، یعنی مسئولیت دادن بایستی بر اساس شاخص کرامت افراد صورت گیرد و دو شاخص «کرامت انسان» و «مسئولیت پذیری» بایستی متناسب باشند، لذا مدیران عالی سازمان ها بایستی بالاترین کرامت انسانی را نسبت به همکاران خود داشته باشد و از آنجا که مفهوم گسترده کرامت ناظر بر تمام صفات و خیرات شخص مكرم است، دیگر نمی توان به حسب توانایی های فنی، فردی را ممتاز دانست، بلکه بایستی کلیه توانایی های وی اعم از مهارت ادراک مهارت های مدیریتی، مهارت های فنی و عوامل کلیدی کرامت به طور نسبی رشد نماید و مطابق با سطح مسئولیت وی، سطحی از کرامت متناسب با آن را داشته باشد.
در دیدگاه اسلام، قدرت دادن به افراد به صرف داشتن مهارت های فنی یا مدیریتی ولی فاقد خصایص کرامت، خطرناک است، در مفهوم کرامت همان طور که علم و تخصص اولویت دارند، سایر خصایص که در این تحقیق آمده است نیز اولویت داشته و این شاخص ها بایستی با هم رشد نمایند.
در واقع می توان اذعان داشت که انسان باکرامت، یک انسان چند بعدی است، منظورمان از انسان چند بعدی یک مفهوم چند رشته ای نبوده، بلکه او باید در ابعاد ایمانی، ادراکی، مدیریتی، فنی و… شاخص های قابل قبولی را نصیب خود نماید.
منبع: سنجش کرامت انسان، محمود صانعی پور