به فرزندتان مهارت حل مساله بیاموزید
مردی قوی هیکل در چوب بری استخدام شد و تصمیم گرفت خوب کار کند. روز نخست هجده درخت برید. رئیسش به او تبریک گفت و به ادامه کار تشویقش کرد. روز بعد با انگیزه ای بیشتر کار کرد، ولی پانزده درخت برید. روز سوم بیشتر کار کرد اما تنها توانست ده درخت ببرد. به نظرش آمد که ضعیف شده است. نزد رئیسش رفت و گفت نمی دانم چرا هرچه بیشتر می کوشم درخت کمتری می برم!
خوشبختانه این رئیس از توانایی حل مسئله برخوردار بود.
او پرسید؟ آخرین بار کی تبرت را تیز کردی؟
مرد گفت: برای این کار وقت نداشتم، تمام مدت مشغول درخت بریدن بودم.
چنان که مسئله بالا نشان می دهد، ما نیز روزانه با انواع مسائل ریز و درشت برخورد می کنیم که برخی بسیار ساده و خوشایند (از جنسِ خیر و نعمت ها) و برخی بسیار پیچیده و ناخوشایند (از جنسِ سختی ها و فقدان ها) هستند.
خواه ناخواه در کارها و روند فعالیت های ما گره های گوناگونی می افتد. بنابراین به جای باز کردن این گونه گره ها با دندان، یاد بگیریم با شیوه درست آن ها را با دست باز کنیم و به جای رفتار منفعلانه و آرزوی اینکه ای کاش هیچ مشکلی در زندگی ما پیش نیاید، بهتر است بیاموزیم چگونه بر مشکلات خود چیره شویم.
خواه ناخواه در زندگی روزمره گره های گوناگونی می افتد. به جای بازکردن این گره ها به دندان، یاد بگیریم با شیوه درست آن ها را با دست باز کنیم.
خانواده موفق سبک های کارآمد مشکل گشایی را برمی گزینند و هنگام بروز مشکل در زندگی شخصی، مدبرانه و مقتدارنه برای حل آنها می کوشند.
شاید به نظر برسد انسان ها اغلب می توانند مشکلات خویش را حل کنند، بی آنکه لازم باشد مهارت حل مسئله را به صورت مدون یا در کارگاه مهارت های زندگی آموخته باشند، اما در عمل می بینیم که افراد زیادی نمی توانند مشکل خود را حل کنند، چون مشکل گشایی را به صورت یک مهارت به طور اختصاصی نیاموخته یا تمرین نکرده اند.
افرادی در حل مسائل زندگی خود موفق ترند که در این حوزه به طور اختصاصی آموزش دیده و تمرین کرده اند. نتیجه نهایی آموزش ها نیز در عملیاتی کردن آن در زندگی روزمره به ثمر می نشیند.
به جهت اهمیت این مساله لازم است برای مهارت حل مسئله در فرزندانمان به نکته های زیر توجه کنیم:
الف) اگر اجازه دهیم کودکان پاسخ پرسش هایشان را خود کشف کنند، در سنین بالاتر توانایی بیشتری در حل مسئله خواهند داشت.
ب) تمسخرِ راه حل های نخستین کودکان، کسب تواناییِ حل مسئله را در آنها به تاخیر می اندازد.
ج) با تمرکز بر مشکلاتی که بچه ها در سنین گوناگون با آن روبه رو می شوند، مهارت آنها را در حل مسئله افزایش دهیم.
د) به کودکان کمک کنیم تا مهارت های همیارانه حل مسئله را از راه سرمشق گیری و تشویقشان به شرکت در حل همیارانه مسائل بیاموزند.
ه) به فرزندانمان کمک کنیم که راه حل هایی پایدار برای مسائلی مانند انجام تکالیف مدرسه، اختلاف یا دعوا با یک دوست، مشکل قلدری و… بیابند. به آنها نشان دهیم راه حل های موقت مشکل را به درستی حل نمی کند.
در آخر باید بدانیم که حل مسئله تنها ویژه همسران و فرزندان نیست و در مشکلات فراگیر خانوادگی و خویشاوندی و اجتماعی و حتی بحران های زندگی کارایی دارد. بنابراین طرح مسئله یا مشکل از زبان فرزندان، دوستان، نزدیکان و همکاران را با گشاده رویی بپذیریم.
این مطلب ادامه دارد
منبع: کتاب این گره با دست باز می شود، مسعود نور علی زاده میانجی